خدا نکند روزی برسد که بگوییم سیستان حیف شد /گ

اولین مرجع ارتباط علمی تجاری خانواده بزرگ شیلات ایران

خدا نکند روزی برسد که بگوییم سیستان حیف شد /گ

شنبه ۲ آذر ۱۳۹۲  ۰ نظر   ۲۴ بازدید

خدا نکند روزی برسد که بگوییم سیستان حیف شد
عصر هامون،فرض بر این است که یکی - دو خانوار صبر و تحمل مشکلات را نداشته باشند، وقتی همه اهالی روستا علیرغم داشتن برق، تلفن، راه خوب و مدرسه، روستا را ترک می‌کنند، باید پذیرفت اتفاق خاصی رخ داده است.
در زابل و یا حتی بسیاری از روستاها و بلکه شهرهای استان سیستان و بلوچستان هموطنان شیعه و سنی قرن‌هاست کنار هم زندگی مسالمت‌آمیزی داشته و دارند، در آنجا، میان خودشان کسی به عقاید دیگری بی‌احترامی نمی‌کنند و حتی در میان اهل سنت برای عزاداری امام حسین نذری هم می‌دهند.
همه خود را ایرانی، زابلی و سیستانی می‌دانند؛اگرچه با استفاده از رسانه‌ها، اخبار و اطلاعاتی که به هر یک از افراد می‌رسد، متفاوت است. هموطنان شیعه مسافرت خود را زیارت امام رضا(ع)، حضرت معصومه(ص) به قم، مشهد، کاشان و... قرار می‌دهند و هموطنان اهل سنت سفرهای خود را به بعضا پس از حج و عمره، به شهرهای پاکستان نزدیک اختصاص می‌دهند که رفتن به آنجا برای مردم سیستان و بلوچستان همانند رفتن به شهرهای داخلی ایران آسان است.
دوست، فامیل آشنایی در بلوچستان پاکستان دارند.بسیاری حتی خریدهای موادغذایی خود را از بنادر پاکستان از جمله کراچی و گواتر انجام می‌دهند، مرز باز است و زندگی عادی در دو سوی مرز ادامه دارد، هم خودشان می‌توانند با یک مهر فرمانداری بروند و بازگردند و هم این که بلوچستان پاکستان نیز مانند بلوچستان ایران، سرزمین آباء و اجدادی قوم بلوچ است که در مراودات فرهنگی و تجاری خود هیچگاه مرز نمی‌شناسند و هیچ اشکالی هم در این ارتباطات وجود ندارد. اما اگر به دلایل سیاسی و اقتصادی، فردی از میان بلوچ یاغیر بلوچ، حادثه شرارت‌باری را رقم بزند و مثلا در زابل یا چابهار حادثه تلخی رخ دهد، وبعضا دستگاه‌های امنیتی بیگانگان هم در آن دست داشته باشند، مرز بسته و مراودات معیشتی مردم قطع می‌شود، در این شرایط گناه بقیه مردم ساکن در استان چیست؟
سوال خود را به گونه دیگر پی می‌گیرم تا بدانم چه حوادثی رخ می‌دهد که مردم زابل دیگر دلیلی برای ماندن در دیار خود نمی‌بینند؟ به نظر می‌رسد به واژه مرز بیشتر باید توجه کرد. وقتی سیاست مرزبانی ایران، بدون توجه به همه مراودات فرهنگی، اجتماعی و عاطفی مردمان دو سوی مرز که چندین ده سال به تجارت مرزی و بدوکی هم مشغول بودند و امرار معاش آنها از این طریق است، به ناگاه می‌شکند و تردد از مرز به دنبال حادثه‌ای که ممکن است در هرجای دیگر هم رخ دهد، ممنوع می‌شود و همه مردم با یک تصمیم به عسرو حرج می‌افتند، واقعا چه باید کرد؟ در این شرایط که اجازه ندهیم فردی که تجارت روزانه دارد، از درآمد همان روز و همان هفته و ماه محروم شود و پس از آن هم از او انتظار داشته باشیم کماکان به زندگی عادی خود بدون نگاه به مرز ادامه دهد؛ آیا امکانپذیر و درست است؟ ماموران دولتی که حقوق خود را از دولت و نفت می‌گیرند، از چه چیزی ناراحت می‌شوند که برای آسایش خود، روزها که هیچ هفته‌ها نیز مرز را بسته نگه دارند؟
پس چه حادثه‌ای رخ داد مهاجرت از سیستان زیاد و در حدی کمتر از بلوچستان به سایر شهرها و استان‌ها افزایش یافته و موجب نگرانی شده است؟آب یا سیاست و یا هردو؟

اصطلاحی در میان ما ایرانی‌ها هست که خودمان هم قبول داریم که مرده پرستیم! این مثال را در موارد مختلف به کار می‌گیریم که ما نسبت به موضوعات اطراف خود آنقدر بی‌تفاوت می‌مانیم تا آن را از دست بدهیم و بعد بگوئیم حیف شد! درباره مرز تجاری؛یا مشکلاتی که در سیستان، زابل، دریاچه هامون، چاه نیمه، کشاورزی و دامپروری بلوچستان، سواحل زیبای مکران و دریای عمان وجود دارد و حتی مشکلات امنیتی که می‌بینیم و درباره آن می‌گوئیم و می‌نویسیم،‌و...اما هیچگاه نخواستیم قبل از آنکه داشته‌های خوب خود را از دست دهیم و نابودشان کنیم، تلاش نمائیم، تا بعد نگوییم حیف شد.
وقتی به میان مردم بلوچ می‌روید بهتر متوجه می‌شوید که دلسوز واقعی آن مسئولی است که هیچگاه نمی‌خواهد شرایط استان را امنیتی معرفی کند. کسی که دلسوز واقعی سیستان و بلوچستان است و امروز برای آن پول خرج می‌کند تا محیط زیست،کار و تولید و امنیت برقرار باشد، همیشه مواظب گفته‌ها و رفتار خود هست. اما؛مادامی که نظر کارشناسان بومی را ملاک تصمیم‌گیری قرار ندهند، همین وضعیت باقی خواهد ماند که هیچ؛ روز به روز بدتر هم خواهد شد.
دکتر محمود اوکاتی صادق رئیس دانشگاه زابل در ادامه گزارش با گزارشگر اعزامی ما به زابل همراه می‌شود او مسئولیت دانشگاهی را بر عهده دارد که با دارا بودن ۸ دانشکده، یک پژوهشگاه در قالب سه پژوهشکده و یک مرکز تحقیقات حدود ۱۵۰۰۰ نفر دانشجو، ۱۰۹ رشته و گرایش تحصیلی در مقاطع دکتری تخصصی، دکتری حرفه ای، کارشناسی ارشد، کارشناسی و کاردانی در دوره‌های روزانه و شبانه، ۲۵۰ نفر عضو هیأت علمی تمام وقت، مجتمع عظیم ۶۰۰۰ هکتاری آموزشی- پژوهشی بقیه ا... الاعظم (عج) (چاه نیمه)، آزمایشگاههای مجهز و پیشرفته، سایت اینترنتی منحصر بفرد، در بین دانشگاه‌های کشور، بدون شک یکی از مراکز مهم آموزش عالی در جنوب شرق کشور به حساب می‌آید.
او می‌گوید: قبل از آنکه نظر خود را بگویم شما و مسئولان دولتی را به نتایج تحقیقات دکتر الهی که در سال ۱۳۱۰ برای سیستان تهیه کرده ارجاع می‌دهم که اگر آن را از امروز بخواهیم در دستور کار قرار دهیم به هزینه‌های میلیاردی برای انجام تحقیقات جدید نیازی نخواهیم داشت.این تحقیقات اکنون در مرکز اسناد ریاست جمهوری موجود است و اکنون هم اگر دولت جناب آقای دکتر روحانی همان گزارش را مبنای کار خود قرار دهد که ۸۰ سال پیش تهیه شده؛به بهترین نتیجه ممکن خواهند رسید.
وی ادامه می‌دهد:این صحبت‌ها برای من دانشگاهی که متولد استان هستیم و اطلاعات بسیار خوبی از وضعیت اینجا دارم، هم بسیار جدید و اثر گذار است.دکتر الهی تمام وضعیت سیستان را دیده، مشکلاتش را بررسی کرده و راه حل داده است.گفته که کشاورز سیستانی چگونه باید با مشکل آب کنار بیاید و اصلا کشاورزی با صرفه در این سرزمین چیست؟جالب این بود که دکتر الهی آن زمان که نه راهی بوده و نه راه‌آهن تاکید داشت که مبادا هیچگاه راهی از زاهدان به نهبندان کشیده شود که اگر این کار انجام شود زمینه نابودی سیستان فراهم می‌شود، و عجیب‌تر این که ا ین راه بعدها برخلاف گفته او کشیده شده و سیستان را وارد بن‌بست کرده‌اند.او هم گفته بود این جاده سیستان را وارد انزوا خواهد کرد نظر او این بود راه باید از زاهدان به زابل، از زابل به کزیک و بیرجند برود تا همه این مسیرها زنده بمانند.
دکتر محمود اوکاتی ادامه می‌دهد: پس اگر بگوئیم زابل آب و هوای خوبی دارد، اشتباه کرده ایم، اگر بگوئیم از کشاورزی و دامپروری مناسبی برخوردار است،‌غلط گفته ایم. اگر بگوئیم صنعت دارد، از صنعت چیزی نمی‌دانیم و... اما می‌توانیم بگوئیم زابل، فقط و فقط مرز دارد و این مرز اکنون بزرگترین مزیت نجات سیستان و بلوچستان است که با توجه به شرایط اقتصاد تحریمی دولت و با توجه به نگاه اقتصاد مقاومتی موردنظر رهبر معظم انقلاب، با همین مرز می‌توان سیستان را گلستان کرد.
وی می‌گوید: سخت نیست، کافی است نگاه کنید سایر کشورها با مرز چه می‌کنند، شما هم انجام دهید. مرز سیستان و زابل را فقط با مواد مخدر نشناسید، چون شما راه درست را پیش پای مردم قرار نداده اید. مرز برای شما تهدید شده است در حالیکه مرز بزرگترین مزیت فراموش شده و بسته سیستان است. نمی‌گویم کشاورزی، دامپروری و صنعت زابل و سیستان را فراموش کنید، آن برای بلندمدت برنامه خوبی خواهد بود، اکنون راه حل فوری احیاء مرز است چون هم افغانستان و هم پاکستان به تولیدات ما نیاز دارند و هم این که می‌توان با کمک همین مرز، کشاورزی، دامپروری و صنعت را احیا کرد.

وی ادامه می‌دهد: با نجات مرز، آب هم به همت سرمایه‌گذار خصوصی می‌آید، دولت نگران آن هم نباشد. دولت می‌تواند از تجربه موفق بانه در استان کردستان استفاده کند که اکنون سرمایه‌گذاری ظرف ۵ سال آنقدر در آنجا افزایش یافته که برج‌های تجاری‌اش به برج‌های تجاری تهران تنه می‌زنند و سرعت اینترنت آن از همه نقاط کشور هم بیشتر است.
دکتر اوکاتی می‌گوید: مردم زابل عاشق نظام خودشان هستند، آنها که اسلحه بدست نمی‌گیرند تا بتوانند به نان برسند، چاره‌ای جز فرار نمی‌بینند که مهاجرت می‌کنند. متاسفانه چون اینجا برای نظام خطری ندارد و مسئولان هم حوادث اینجا را به خارج نسبت می‌دهند. کسی برای نجات سیستان دل نمی‌سوزاند.
وی ادامه می‌دهد: میلیاردها تومان برای دیواری بتنی در مرز هزینه شده است که درهای آن هم بسته است در حالیکه درهای قانونی آن باید برای تجارت مرزی باز نگه داشته شود و بقیه دیوار به جای خود کارکرد درست را باز یابد درغیراینصورت دیوار بلند باشد و درهایش هم بسته باشد، چگونه می‌توانید مردم گرسنه را این سوی مرز نگه‌دارید. مواد مخدر که مرز و دیوار بتنی نمی‌شناسد، تا تقاضا هست، می‌تواند از طریق تونل زیرزمینی هم بیاید.
وی می‌افزاید: می‌خواهم مشکلی دیگر در استان را برای شما شرح دهم ؛می دانید که یکی از مشکلات قبل از انقلاب ما فعالیت دریانوردان خارجی روی عرشه کشتی‌های ایرانی بود؟ مانند همین حالتی که در کشورهای عربی سراغ داریم. دانشگاه دریانوردی چابهارکه در دنیا هم معروف است تاکنون ۱۲۰۰ دریانورد خبره تحویل صنعت دریانوردی کشور داده است.هر دریانوردی که فارغ التحصیل شده یک دریانورد خارجی از ایران رفته است درحالی که دریانورد خارجی ماهی ۱۴۰۰۰ دلار می‌گرفت دریانورد ایرانی در بهترین شرایط ۴۰۰۰ دلار می‌گیرد که از سال ۶۲ که این رویه در بین گرفته حداقل سالی ۱۰ هزار دلار برای هر نفر که اگر ۱۲۰۰ را ضرب در ۱۰۰۰ دلار کنید و برای کشور درآمد ارزی داشته است، این دانشگاه که هر ریال به آن اختصاص یافته ۱۰۰ برابر سود عاید کشور کرده است.
وی که خود قبلا رئیس دانشگاه دریانوردی چابهار بوده، ادامه می‌دهد: متاسفانه چنین دانشگاهی،جایگاهی در چشم مسئولان آموزش عالی کشور ندارد، من خود که در آنجا مسئول بودم برای آنکه سهمیه برنج مصرفی کارکنان آنجا را از یک تن به یک تن و ۲۰۰ برسانم، دهها نامه دادیم و سالها صبر کردیم و نتیجه‌ای نگرفتیم چرا که مسئولان ما حساب سود و زیان کشور را ندارند و اصلاً این مسایل برای آنها مهم نیست.
وی می‌افزاید:ما تنها در سیستان و بلوچستان که معنای واقعی دریا را می‌فهمیم چون سواحل جنوبی استان به دریای عمان و اقیانوس‌ها راه دارد که می‌توانید نتایج تحقیقات آبزیان و صید و صیادی صنعتی و مدرن در اعماق اقیانوس‌ها باید در این استان سرمایه‌گذاری سودآور انجام شود درحالی که برای تامین یک ریال هزینه تحقیقاتی جگرتان را خون می‌کنند.
وی ادامه می‌دهد: برای حل مشکل استان ۵ تا ۱۰ سال حتی به تاجر افغانی هم حق بدهید آزادانه بیاید و آنگاه از خود مردم امنیت بخواهید و جان فدا خواهند کرد چون آرامش به تجارت آنها هم رونق خواهد داد.

وی با اشاره به این که آب چاه نیمه‌ها حتما باید برای مردم زابل مصرف شود گفت: ما با زحمت آب را از هیرمند با پمپ می‌گیریم و در چاه نیمه‌ها جمع می‌کنیم و زابل را تشنه نگه می‌داریم! آنگاه با دو خط لوله ۲۰۰ کیلومتر آن طرف‌تر به زاهدان می‌فرستیم در حالیکه این کار اصلا منطقی نیست چون نه توانستیم حق آبه را احیاء کنیم و این آب محدود را هم به جای دیگری می‌بریم و آنگاه باز هم می‌گوئیم مردم در زابل بمانید. اما مردم زاهدان با آب محدود، زابل گلهای خود را آب بدهند و هتل‌هایش آب فراوان داشته باشد؟ اگر دولت می‌خواهد بنا به مصالح ملی این کار را انجام بدهد باید مراقب باشد تا آبادانی یک شهر، صد شهر و روستای آباد دیگر را خراب نکند.
رئیس دانشگاه زابل می‌افزاید: بر اساس تحقیقاتی که دانشگاه ما انجام داده در عرصه دامپروری به این نتیجه رسیدیم که اگر چه گاو نژاد سیستانی خوب است، اما بهتر از آن شتر مرغ است چون هیچ مشکلی ندارد، حیوان جان سختی است که در شب‌های سرد زابل و روزهای گرم آن در زمستان و تابستان، بدون کمترین مشکل، قابل نگهداری و پرورش است. در دمای ۵۰ درجه هم فقط در محوطه باز می‌تواند بخوبی رشد کند و پناهگاهی هم نیاز ندارد که بخواهید گرما و سرمای آن را با هزینه‌های گزاف یک انداره نگه‌دارید. فقط کافی است دور مزرعه را محصور کنید و باچند تا ایرانیت سایه‌بان درست کنید. رشد خیلی خوبی دارد و گوشت تولیدی آن در سراسر کشور و خارج از مرزها هم بازار دارد. ما در دانشگاه کارهای خوبی برای تربیت نیروی انسانی و توزیع جوجه انجام دادیم که نتیجه بخش بوده و چند مزرعه هم ایجاد شده است.
وی ادامه می‌دهد: در کنار مزیت مرز و دامپروری، بادمناسب هم مزیت دیگر زابل است که در اطلس باد ایران در منطقه‌ای که ۳۵ کیلومتری زابل قرار دارد، بعید می‌دانم که نمونه‌اش در اطلس بادی جهان وجود داشته باشد. هر توربینی هم بگذارید کار خواهد کرد حتی در ارتفاع ۸۰ متری هم توربین خواهد چرخید.
آقای علی‌اکبر اکبری‌زاده، معلم بازنشسته زابلی نیز هم صحبت ما شده است، کسی که هشت فرزندش تحصیلات عالی دانشگاهی از تخصص اطفال تا استادی دانشگاه دارند و از شهید رجایی در دوران وزارت آن بزرگوار بر وزارت آموزش و پروش،حکم ریاست اداره آموزش و پرورش شهرستان زابل را هم دارد و با ۶۰ رأس گاو به دامپروری مشغول است، او می‌گوید:۵۰-۴۰ سال پیش که وضعیت سیستان و زابل بسیار خراب بود و مردم برق، تلفن آب لوله‌کشی و راه نداشتند، انتظارات هم بسیار کم بود.آن زمان هم ما مشکل آب داشتیم ودر این جا دوره‌ای خشکسالی بدتر از این شرایط را هم دیدیم که آن سال‌ها هم مهاجرت وجود داشت که زابلی‌ها برای کار به گرگان، گنبد و اصفهان می‌رفتند.
وی البته ادامه می‌دهد: الان امکانات فراوان است، اما به دلیل اشتباهات مجریان دولت، درآمد مردم کم شده که امیدواریم دوره خشکسالی تمام شود و دوره پر‌آبی شروع شود.
وی می‌افزاید: فلسفه ایجاد چاه نیمه به دلیل بی‌آبی و خشکسالی اواخر حکومت محمدرضا شاه بوده که قرار شد آب‌های اضافی پائیز و زمستان را در چاه نیمه جمع و برای بهار و تابستان مصرف کنند. آن سالها هم که سد کچکی افغانستان نبود، همه آب هیرمند به دریاچه هامون می‌ریخت.
آقای اکبری زاده ادامه می‌دهد:سال ۱۳۵۰ که ساخت چاه نیمه‌ها شروع شد و ابتدای پیروزی انقلاب به بهره‌برداری رسید، کار بسیار موفقی بود که اگر چاه نیمه‌ها نبود طی ۴۰ سال گذشته سیستان کلا برهوت و از جمعیت خالی می‌شد و همین الان که وضع مناسبی هم ندارد؛ باز هم برای شرب و کشاورزی سیستان کافی است.البته دولت ایران باید با دولت افغانستان صحبت کند، امید ما به همین رودخانه است از هزاران سال پیش تاکنون این آب به دشت سیستان می‌آمد، پس نباید آن را کم کنند.
وی می‌گوید: وقتی که دریاچه هامون آب داشت، ماهم آب آشامیدنی خود و احشام را از آن می‌گرفتم. ماهی مصرفی مردم زابل را هم تامین می‌کرد و علوفه برای دام را هم از نیزار اطراف دریاچه می‌گرفتیم. سیستان جمعیت کمی هم نداشت، اگر چه الان جمعیت آن زیاد‌تر از گذشته شد، اما چون مهاجرت می‌کنند، رشد جمعیت به نسبت سایر شهرها و استان‌ها نشان نمی‌دهد. به همین دلیل است که معتقدیم نصف مردم سیستانی، در خود سیستان زندگی نمی‌کنند.
وی می‌افزاید: درست است که می‌گویند، سیستان انبار غله ایران بوده، اما آنچه ما می‌دانیم، دامداری آن کمتر از کشاورزی نبوده چرا که گاو معروفی داشت که گوشت استان‌های دیگر و حتی کشورهای عربی را هم می‌داد. تا حدی که دولت‌ها در گذشته احشام ما را سرشماری می‌کردند و از آن مالیات می‌گرفتند.
وی می‌گوید: من ۶۰ رأس گاو‌ را علیرغم همه مشکلات نگه داشتم تا ثابت کنم هنوز هم می‌توان گاوداری کرد. اما مسئولان خیلی کارشکنی می‌کنند، حتی اگر حکومت نخواهد سیستان نابود شود، بی‌تدبیری افراد، کارهای فراوانی را ضایع کرده و سبب شده مردم عادی نتوانند به دامپروری ادامه دهند و با درآمد آن امرار معاش کنند.
اکبری زاده معتقد است:متاسفانه دستگاههایی که آدمهای کاردان در عرصه دامپروری را در منطقه نمی‌شناختند، آمدند و حدود ۳۰۰ دامداری کوچک ایجاد کردند و به هر یک از متقاضیان دو تا - سه تا دام دادند، پول و وام در اختیارشان گذاشتند؛ ولی چون این کاره نبودند، پول را گرفتند و گاو را هم پس از مدتی به کشتارگاه سپردند و آنهایی که این امکانات را به چنین افرادی دادند، رفتند و پشت سر خود را هم نگاه نکردند و اکنون از آن ۳۰۰ تا، یک دامداری هم باقی نماند.
وی که دو دوره عضو شورای شهر زابل هم بوده، می‌گوید: نظارت بر عملکرد اعضای شورای شهر ضعیف است و بدین دلیل که دولتی نیست، توجهی به چگونگی کار آنها ندارند همین سبب ضعف عملکردها شده است.
***
بیشتر فکر کنیم تا واقعاً در آینده نگوییم سیستان و بلوچستان حیف شد. روزگاری و...؛در این مقطع که بخش‌های وسیعی از این استان دچار خشکسالی شده است، بقیه استان‌های کشور می‌توانند همانند دوران بازسازی جنگ، یا مواقعی در سایر نقاط کشور سیل و زلزله رخ می‌دهد، ستاد‌های معین استانی تشکیل دهیم تا بخشی از مشکلات این مردم خوب، مظلوم و بی‌ادعا برطرف شود.
بر اساس آمار جهاد کشاورزی سیستان و بلوچستان تولید علوفه و نهادهای دامی در استان بر اثر تداوم خشکسالی و مشکلات کم آبی، ۴۰ درصد کاهش یافته است.تا حدی که خشکسالی‌های ۱۵ سال اخیر در این استان موجب کاهش فرصت رشد گیاهان، کاهش دوره چرا و ارزش خوراکی علوفه شده است.
در گذشته نه چندان دور و در دوران قبل از خشکسالی ۹۰ هزار هکتار از مساحت ۵۷۰ هزار هکتاری تالاب هامون به عنوان مرتع و نیزار، خوراک دام سبک و سنگین منطقه سیستان را تامین می‌کرد.متاسفانه امروزه این منبع غنی خوراک دام در سیستان از بین رفته و علوفه مورد نیاز دام‌ها از طریق دستی (واردتی از استان‌های دیگر) تهیه می‌شود که فشار زیادی به دامداران و دستگاههای متولی این امر در استان وارد کرده است.موارد دیگر هم فراوان است که برای حفظ روستائیان در روستا‌ها و تداوم سکونت شهر وندان در زابل و اطراف آن به همه موارد توجه کرد.
* درباره مرز تجاری، سیستان، زابل، دریاچه هامون، چاه نیمه، کشاورزی و دامپروری بلوچستان، سواحل زیبای مکران و دریای عمان ‌و...هیچگاه نخواستیم قبل از آنکه آن‌ها را از دست بدهیم و نابودشان کنیم، تلاش کنیم تا بعد نگوییم حیف شد
*در گذشته نه چندان دور و در دوران قبل از خشکسالی ۹۰ هزار هکتار از مساحت ۵۷۰ هزار هکتاری تالاب هامون به عنوان مرتع و نیزار، خوراک دام سبک و سنگین منطقه سیستان را تامین می‌کرد،متاسفانه امروزه این منبع غنی خوراک دام در سیستان از بین رفته است
* آقای علی‌اکبر اکبری‌زاده، معلم بازنشسته زابلی ۶۰ رأس گاو در دامداری خود دارد تا ثابت کند هنوز هم می‌توان کار کرد
* دکتر محمود اوکاتی صادق رئیس دانشگاه زابل: مرز اکنون بزرگترین مزیت نجات سیستان و بلوچستان است که با توجه به شرایط اقتصاد تحریمی دولت و با توجه به نگاه اقتصاد مقاومتی موردنظر رهبر معظم انقلاب، با مزیت‌های موجود در مرز می‌توان سیستان را گلستان کرد

دیدگاه خود را بیان کنید