گله بزرگی از یک پرنده کوچک مرتب در آسمان اشکال گرافیکی میسازند. آنها بیشتر از همه نگران حمله سنقرها و پرندگان شکاری دیگر هستند و مرتب باید بین زمین و آسمان در رفتوآمد باشند
تالاب عشقآباد منطقه حفاظتشده یا شکار ممنوع نیست. موقوفه احتمالا یکی از اربابهای قدیمی منطقه است که تابستانها در آن ماهی پرورش میدهند و زمستانها برای پرندگان مهاجر رها میشود. دو سه نفر در گوشهای از دریاچه به ظاهر در حال ماهیگیری بودند ولی یک جوان روستایی میگفت ماهی قابل صید وجود ندارد.
اینکه کسی برای شکار پرندهها نمیاید قابل فهم است. اغلب پرندهها کاکایی و حواصیل هستند که حرام گوشتند. نهایتش صد مرغابی و پرنده حلالگوشت بینشان باشد. تالاب نزدیک روستایی پر از دامپروری و سگ است و به جز خود روستاییها کس دیگری نمیتواند در چنین جایی شکار کند.
اینکه گردشگری نمیآید هم قابل فهم است. چه کسی میرود در برهوتی که یک درخت هم ندارد فقط پرندهها را ببیند؟ خود روستاییها هم مسلما تمایلی به آمدن گردشگر ندارند. میگفتند تابستان یک نفر برای شنا به داخل دریاچه رفت و در باتلاق خفه شد.
اما نکات واقعا عجیب برای من این بود: چطور آب رودخانهای که به تالاب میریزد را در مسیر برای کشاورزی و باغداری استفاده نکردهاند و گذاشتهاند تا به تالاب برسد؟
پرورش ماهی چطور انجام میشود که پرندههای مقیم تابستان هم میتوانند در دریاچه بمانند؟ سنقرهای تالابی ماهی هم شکار میکنند و جمعیتشان هم زیاد است.
نمیدانم چه نوع ماهی در دریاچه پرورش داده میشود ولی هرچه باشد گونه غیربومی است و با این حال اکوسیستم دریاچه را از بین نرفته: حرکت دستههای بزرگ آبزیان کوچک از بالا قابل مشاهده است. حشرات هستند و تعداد و تنوع پرندهها نسبت به وسعت دریاچه زیاد است. جنوب تهران باید آلودهترین آب داشته باشد. کود شیمیایی و سموم کشاورزی و آلودگیهای صنعتی مختلف جریان حیات در اغلب رودخانههای منطقه را از بین بردهاست اما این تالاب از همه اینها در امان ماندهاست.
پرندههای آبزی فقط در زمستان هستند و در بهار و تابستان خبری از آنها نیست. سارها و سنقرها هم اگر مهاجرت نکنند تابستان در منطقه پراکنده میشوند و در تالاب تجمع نمیکنند.
سنقرها شکارچی خوبی نیستند. معروفند به زورگیری شکار پرندههای دیگر و لاشهخواری. اما در اینجا کاملا نقش شکارچی رأس هرم اجرا میکردند. اگر آنها نبودند سارها دیگر اشکال هندسی در آسمان نمیساختند. پرندههای آبزی کنار هم جمع نمیشدند و مجبور نبودند مرتب فرار کنند و احتمالا ماهیهای ریز هم دیگر جریان حرکت گلهای غیرمنظم و رفت و برگشتی نداشتند. لاشهها باقی میماند و ایجاد آلودگی میکرد (الان هم بوی لاشه از بین نیزارها که در منظر دید سنقرها نیست شنیده میشد) و پرنده بیمار به سرعت بیماریش را به کل گله انتقال میداد. اهمیت شکارچی راس هرم فقط به دلیل حیواناتی که شکار میکنند نیست. فقط حضور آنها باعث میشود حیوانات دیگر شیوه زندگی طبیعی منطبق با مشخصات محیطی داشته باشند
منبع: پارسیان
|