دل من یاد داری فصل میگو /گ

اولین مرجع ارتباط علمی تجاری خانواده بزرگ شیلات ایران

دل من یاد داری فصل میگو /گ

یک‌شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۶  ۰ نظر   ۳۱ بازدید

دل من یاد داری فصل میگو

فصل، فصل صید میگو است و مردم جنوب این روزها حسابی زندگی‌شان با دست و پای در هم پیچیده میگوهای خلیج فارس گره خورده است

فصل، فصل صید میگو است و مردم جنوب این روزها حسابی زندگی‌شان با دست و پای در هم پیچیده میگوهای خلیج فارس گره خورده است. زن و مرد و بچه هم ندارد. همه در این بازار شریکند. مردها کار صید را عهده‌دارند و زن‌ها فروش را. هر چند این خرید و فروش در بازار غیررسمی تب و تابی دوچندان گرفته و تا شروع فصل برداشت رسمی میگو زمان مانده هنوز. در هر گوشه شهر‌های ساحلی، دسته‌دسته زنان دیده می‌شوند که گرد هم نشسته و مشغول پاک کردن میگوهای صید شده‌اند. میگوهایی که آوازه طعم خوشمزه‌شان تا آن‌سوی مرزهای آبی هم رفته و امروز مشتریان خارجی زیادی برای خوردن آنها سر و دست می‌شکنند. از جنوب استان هرمزگان تا سواحل دیلم صیادان مشغول صیدند.

همه پای صید میگو
فصل صید که از راه می‌رسد کارهای خانه و خانه‌داری تعطیل می‌شود تا زنان خانه، دوشادوش مردانشان در کنار دریا به کار و فعالیت مشغول شوند. کندروه به تن کرده و برقع زده‌اند. لباس‌های سنتی و محلی‌شان در کنار هم رنگین‌کمانی از رنگ‌ها را خلق کرده است. پای بساط یکی از این جمع‌های زنانه می‌نشینیم و درباره کارشان می‌پرسیم.‌ ام علی یکی از زنان بوشهری است که در میان جمع دختران و عروس‌های خود پای بساط پارچه‌ای و رنگارنگ حاوی میگو نشسته و با دست‌های چروکیده‌اش این جانور دریایی را پاک و آماده پخت می‌کند. او می‌گوید: «شهریور که به نیمه می‌رسد خانه‌های بوشهری و بندرعباسی خالی می‌شود. همه زنان و مردان در کنار دریا زندگی می‌کنند.» میگوهای نرم و لغزنده را به کناری می‌زند و سبدهای پر شده را جابه‌جا می‌کند. نیمی از عمرش را آخر تابستان‌ها پای همین کار گذرانده و امروز بچه‌هایش را در آن یاری می‌کند. می‌گوید: «مردم برای خوردن میگوی بندرعباس دل تو دلشان نیست. طعم میگوهای این منطقه را هیچ‌جا ندارد. خیلی‌ها فصل برداشت میگو که می‌شود راهی بندرعباس می‌شوند برای خریدن میگو.» می‌خندد و با همان لهجه جنوبی و زیبایش می‌گوید: «بازار میگو در این روزها داغ داغ است».

شیوه‌های سنتی بهتر بود
شهریور که به نیمه می‌رسد صیادان میگو دست به کار می‌شوند و برای صید میگو به دریا می‌زنند. ناخدا کریم یکی از این صیادان است. کسی که خاطره‌های زیادی از 40 سال گذشته و صید سنتی میگو دارد. او می‌گوید: «آن وقت‌ها از ترال کفی و کف‌روب خبری نبود. صیادان میگو با مشتا و چل و پارو به صید میگو می‌رفتند. این روش‌ها خیلی بهتر بود.» سواد چندانی ندارد اما خوب می‌داند روش‌های پیشرفته امروزی چه بلایی سر دریا و جانورانش می‌آورد: «ترال کفی و کف‌روبی هر چه را در دریا هست جمع می‌کند و با خود می‌آورد، یعنی علاوه بر میگو جانورهای دیگر هم صید می‌شوند که این به صلاح دریا نیست». نفسی تازه می‌کند و می‌گوید: «زندگی مردم جنوب با میگو گره خورده است.»

بازار داغ انواع میگو در هرمزگان
این روزها انواع و اقسام میگوها در دریا طعمه تور صیادان در جاسک و سیریک و کوهستک و هرمز تا طولا در شمال جزیره قشم می‌شوند. محمد هامزی یکی از صیادان است که در این باره می‌گوید: «میگو‌ها در زبان بومی و منطقه‌ای جنوب به عناوین مختلفی خوانده می‌شوند. یا میک گپ و درشتند یا میک سرتیز ، میک نرک، میک چکو، میک گنتیک، میک ببری و میگ لافتی که در زبان فارسی می‌شود میگو موزی، میگو سفید، میگو خنجری، میگو هنری و میگو ببری. در میان همه این انواع میگو‌های رنگارنگ این میگوی موزی است که بیشترین صید را در میان دیگر میگوها دارد.» او می‌گوید صیادان و ماهیگران صبح که از خانه بیرون می‌زنند به قصد صید زیر لب زمزمه می‌کنند: «‌ای خدا صبح نماز بیدار ابوم از خو ناز/ لیح و پارو خو اسم به هوای دریا رم/ مرد ماهیگیرم مه‌ای خدا خرج زندگی خو مه از تو مو.»

صید با مشتا حال و هوای دیگری داشت
قدیمی‌های بوشهر و هرمزگان هنوز هم دلشان دنبال صیادی آن هم با شیوه‌های قدیمی است. کسانی که معتقدند مشتایی که در قدیم از مهر ( شاخه درخت خرما) ساخته می‌شد بهترین وسیله برای صید میگو بود؛ قدیمی‌ترین شیوه صید در منطقه هرمزگان. هر چند بعد‌ها از تور استفاده کردند که بین اهالی بومی به آن چل می‌گفتند ولی امروزه دیگر از این روش‌های قدیمی خبری نیست و اگر هم باشد خیلی محدود است. در واقع آنچه در این روش‌های صیادی حرف اول را می‌زد جزر و مد آب بود. لازم است بگویم که مشتا از نوع صید انتظاری است.

نابودی نسل میگوها در دهه 40
مهر ماه در راه است و ماهیگیران هرمزگانی به امید صید دندان‌گیر روزشماری می‌کنند. حسین، موسی، صالح، عبدل و صدها صیاد دیگر به بچه‌هایشان وعده خرید جوتی و کمیس و پاتولون نو داده‌اند. البته سهم زنان جنوبی هم در این وعده وعیدهای همسرانه نادیده گرفته نشده است. چیز زیادی به مهر نمانده. همه چشم‌ها به دریاست و تورهایی که این روزها قرار است روزی مردم جنوب را به سر سفره‌هایشان بیاورد. عمو صالح 55 ساله، یکی از صیادان قدیمی، می‌گوید: «قبلا که دریا از خودمان بود و تورهای چینی‌ها در آن سهمی نداشت رزق و روزی‌مان خوب بود اما از روزی که تورهای چشم بادامی‌ها در دل دریا پهن شد دیگر صید و صیادی مثل گذشته نشد.»
احسان امیری، از کارشناسان حوزه شیلات، می‌گوید: «در دهه چهل ماهیگیران هرمزگانی با تقلید از روش شرکت‌های خارجی و با به کار بردن تور کف‌روب توانستند به منبع مهم اقتصادی دست یابند. هر چند در مقایسه با کشتی‌های خارجی خیلی قدرت نداشتند اما باز نسبت به مشتا و چل و پارو بازده اقتصادی بیشتری داشت.» او ادامه می‌دهد: «بعدها نه تنها کشتی‌های خارجی که چند شرکت ایرانی با اجاره کشتی‌های خارجی وارد بازار صید شدند و عملا عرصه را بر صیادان بومی تنگ کردند و این مسأله باعث شد تا ذخایر میگو در این منطقه به حداقل برسد. همه این اتفاقات در شرایطی افتاد که شیلات هم به صیادان برای انتقال کار از صید سنتی به صید صنعتی کمک نکرد.» او در حالی به کیفیت و مزه خوب میگوی خلیج فارس اشاره می‌کند که مجبور است در ادامه حرف‌هایش قصه تلخی را روایت کند. قصه‌ای که هنوز دامنگیر میگوی خلیج فارس است.
«در دهه 40 چند شرکت‌های خارجی با دولت ایران برای کسب اجازه صید در منطقه هرمزگان وارد مذاکره شدند. این مجموعه شامل یک کشتی بزرگ مادر مجهز به سردخانه، محفظه انجماد و بسته‌بندی و ده‌ها کشتی ماهیگیر بود. هر کدام از کشتی‌های ماهیگیری دارای 3 تور کف‌روب بودند که در 3 شیفت به صید میگو مشغول می‌شدند و در چند سال ضربه‌ای به نسل میگوهای منطقه هرمزگان زدند که هیچ‌وقت قابل جبران نبود.»

منبع : همشهری

دیدگاه خود را بیان کنید